اگر یک نگاه به اطراف بیندازید، مطمئنا افرادی را میبینین که با فعالیت در بازارهای مالیِ نوین، درآمد قابلتوجهی دارن و برخلاف اکثریت مردم، از شرایط کسبوکار خودشان راضی هستن اما آیا این یک قاعده کلی محسوب میشه یا این موفقیت، پیشنیازهای خاصی را لازم داره؟ این افراد معاملات خودشان را بر چه مبنایی انجام میدن و از چه اصولی پیروی میکنن؟
اگه شما هم جزو دستهای باشین که قصد ورود به بازارهای مالی را دارن، احتمالا بارها نام تحلیل تکنیکال را شنیدهاید و راجع به کاربرد این مفهوم کنجکاو هستین. افراد فعال در بسترهایی مثل بورس اوراق بهادار یا بازار ارزهای دیجیتال، با بکارگیری تحلیل تکنیکال در معاملاتشان، کسب درآمد میکنن و از رقبایشان پیشی میگیرن اما این نوع تحلیل به ما چه کمکی میکنه؟
برای اینکه شما قادر به کسب درآمد در چنین بازارهایی باشین، باید ابتدا با چند مفهوم پایه آشنا شین تا بتونین با انجام معاملات هوشمندانه، بیشترین سودهی را رقم بزنین. به همین دلیل در تصمیم گرفتیم تا با بررسی یکی از مهمترین مفاهیم موجود در بازارهای مالی یعنی تحلیل تکنیکال، شما را یک قدم به اهدافتان نزدیکتر کنیم.
زمانی که شما با استفاده از اطلاعات گذشته یک قیمت به یک پیشبینی از آینده آن میرسین، درواقع از تحلیل تکنیکال (Technical analysis) استفاده کردین. البته استفاده از این تحلیل در بازار، اینقدر هم ساده نیست و شما برای بکارگیری آن در معاملاتتان و کسب درآمد از آن، باید این مفهوم را بهشکل عمیقتری متوجه شین. برای استفاده از این تحلیل شما باید با بررسی دقیق رفتار قیمت (نمودار قیمت، حجم معاملات و…) در گذشته، به درک مناسبی از این رفتار در آینده برسین. این شناخت به شما کمک میکنه تا قبل از عموم افرادی که در بازار فعال هستن، نسبت به خرید، فروش یا نگهداریِ یک سهم یا ارز اقدام کنین. هنر بررسی دادهها اصل میانی این نوع تحلیل هست و نگاه دادهمحور، مهمترین نیاز برای استفاده از آن محسوب میشه. بهعنوان اولین قدم برای تحلیل یک اوراق بهادار یا رمزارز با این روش، شما باید با یک سری ابزار آشنایی پیدا کنین که برای رسیدن به یک پیشبینی درست، کمک چشمگیری به شما میکنن. البته نیازی به نگرانی نیست! چون شما تا انتهای این مطلب به یک درک قابلقبول از این ابزارها میرسین. اما بیایید تا قبل از بررسی این ابزارها، کمی بیشتر با تاریخچه و خصوصیات تحلیل تکنیکال آشنا شیم.
تحلیل تکنیکال از کجا شروع شد؟
شروع استفاده از این تحلیل بهشکل امروزی، در اواخر قرن نوزدهم اتفاق افتاد اما با بررسی تاریخ متوجه میشیم که تاریخچه آن، به قرن هجدهم برمیگردد. البته در آن سالها این تحلیل شباهت چندانی به نوع امروزی آن نداشت و صرفا از اصول مشابهی بهره میبرد.
شکلگیری نوع امروزیِ تحلیل تکنیکال را میتوان زمانی دانست که چارلز داو (Charles Dow) آن را مطرح کرد. چارلز داو که موسس وال استریت ژورنال هم هست، با بررسی بیشتر این مفهوم، سعی در اثبات تاثیر رفتارِ گذشتهی قیمت در رفتار آینده آن را داشت که همانطور که پیداست، موفق هم شد! البته کماکان افراد متعددی مخالف استفاده از این تحلیل در معاملات خود هستن و آن را نوعی اشتباه استراتژیک فرض میکنن که در جای خود، به بررسی بیشتر نیاز داره. جالب است که بدانید شاخص صنعتی داو جونز هم توسط چالرز داو ابداع شد که خود تحولی قابلتوجه در این بستر محسوب میشه.
اصول تحلیل تکنیکال
برای اینکه شما از این تحلیل استفاده کنین، باید ابتدا چند اصل را بپذیرین که در این مفهوم، نوعی پیشفرض محسوب میشن. این اصول را میتوانیم به ۳ دسته تقسیم کنیم که در ادامه مرور کوتاهی بر هر کدام از آنها خواهیم داشت:
قیمت مهمترین عامل است
این اصل ساده را میتوان بهعنوان پایه میانی این تحلیل تکنیکال دانست. زمانی که میگوییم «قیمت همه چیز است»، به این معناست که در باور تحلیلگرهای تکنیکال، شما با زیر نظر داشتن رفتار قیمت میتوانید حتی بدون استفاده از تحلیل بنیادی، رفتار آینده آن را تخمین بزنین و واکنشی مناسب نسبت به این تغییر نشان بدین.
قیمت با ترندها حرکت میکنه
این تحلیل باور داره که حتی اگر قیمت بهصورت تصادفی هم حرکت کنه، این تغییر در راستای رفتار گذشته قیمت و ترندهایی که قبلا اتفاق افتاده، هست و شما با بررسی دقیق این رفتار میتوانید این نوع حرکتهای تصادفی را نیز پیشبینی کنین. همچنین بازه زمانی که این تغییر رفتار رخ داده هم از این قاعده مستثنی نیست. لازم به ذکر است که اکثر تحلیلهای تکنیکال استراتژیک، با توجه به این اصل مهم طراحی شدهاند.
تاریخ تکرار خواهد شد
با توجه به این اصل، تغییرات تکراری در رفتار قیمت، بهطور مستقیم به روانشناسی بازار و افراد حاضر در آن ارتباط داره. همین عامل باعث شده تا شما با توجه به عواملِ احساسی مثل ترس یا هیجان، قادر به پیشبینی رفتار آینده قیمتها باشین. در این تحلیل افراد با استفاده از الگوهای چارت، این احساسات را تا میزان زیادی پیشبینی کرده و براساس آن، نسبت به خرید، نگهداری یا فروش یک سهم اقدام میکنن.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی برخلاف تحلیل تکنیکال، تمرکز تحلیلگر بر روی ارزش ذاتی سهام هست و نحوه رفتار قیمت در گذشته، تاثیر چندانی بر روی نتیجه این تحلیل نداره. به این منظور افراد با بررسی اطلاعاتی همچون دادههای مالی کمپانیها یا شرایط کلی بازار، به یک تخمین از روندی که ارزش سهم یا ارز در آینده طی میکنه، میرسن و متناسب با این تخمین، سیاست و استراتژی خودشان در روزها، هفتهها، ماهها و حتی سالهای پیش رو را تعیین میکنن.
البته ارزش ذاتی سهم یا ارز، تقریبا هیچ تاثیری در نتایج تحلیلهای تکنیکال نداره و در این تحلیل تمرکز صرفا بر روی رفتارهای قیمت و حجم معاملات است و با توجه به این عوامل تصمیمات مبتنی بر آن اتخاذ میشه.
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال
در تمام سالهایی که پای این تحلیل به بازارهای مالی باز شده، محققان سعی در پیدا کردن نمودارها، الگوها و سیگنالهایی داشتن که با استفاده از آنها بتوانند کارایی این تحلیل را پشتیبانی کنن. به همین دلیل در حال حاضر نمودارها و الگوهای متنوعی در این راستا در دسترس شما هستن که هر کدام از آنها برای یک شرایط خاص طراحی شدهاند.
بهعنوان مثال بعضی از این ابزارها بهمنظور تعیین سطح حمایت و مقاومت مورد استفاده میگیرن و برخی دیگر هم در جهت تخمین شدت ترندها و تغییرات قیمتی استفاده میشن. در بین تمام ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال، ۳ نمودار بیشترین کاربرد را دارن که در ادامه آنها را بهطور خلاصه مرور میکنیم:
نمودار میلهای
این نمودار براساس اطلاعاتی مثل قیمت باز و بسته شدن سهم، و حداکثر و حداقل ارزشی که آن سهم در یک بازه مشخص زمانی تجربه کرده، تشکیل میشه و شما میتوانید آنها را به شکل یک خط عمودی در چارتهای خود مشاهده کنین.
نمودار خطی
نمودار خطی را میتوان سادهترین نمودار در بین دیگر گزینهها دانست؛ چراکه این نوع نمودار صرفا نشاندهنده قیمتهای بسته شدن سهم در یک بازه زمانی مشخص است و شکلی بسیار ساده و قابلفهم داره.
نمودار کندل استیک
کندل استیکها، پرکاربردترین نموداری هستند که افراد در تحلیل تکنیکال استفاده میکنن. علت این موضوع را هم میتوانیم تنوع بالا و دقت قابلقبول این نمودار در نظر گرفت که باعث استفاده بیش از پیش تحلیلگران از آن شده است. با بررسی این نمودار شما از اطلاعاتی همچون قیمت باز و بسته شدن، و بیشترین و کمترین قیمتی که سهم در یک روز تجربه کرده است، مطلع خواهید شد.
هر کندل استیک دارای یک بدنه و دو خط (سایه) در بالای و پایین بدنه است که در کنار هم، تمام اطلاعات موردنیاز را در اختیار شما میگذارن. همچنین کابرد اصلی این نمودار، تعیین زمان مناسب برای وارد شدن و خارج شدن است که نقش چشمگیری در میزان سوددهی معاملات شما ایفا میکنه.
مفاهیم پایه تحلیل تکنیکال
حالا که با کلیات این تحلیل بیشتر آشنا شدیم، زمان آن رسیده تا با مرور برخی از مفاهیم پایه، شما را برای ورود به بازار و استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملاتتان، آمادهتر کنیم. برای اینکه شما مسیر خودتان را بهعنوان یک تحلیلگر تکنیکال شروع کنین، باید به درک مناسبی از این مفاهیم برسین؛ البته نباید فراموش کنیم که حرفهای شدن در این زمینه، نیازمند یادگیری مفاهیم پیچیدهتری هست که در ادامه به این مفاهیم هم اشارهای خواهیم داشت.
سطح حمایت و مقاومت (Support and resistance levels)
بعید است که پس از ورود به بازارهای مالی، شما هر روز نام این ۲ سطح را نشنوین اما آیا شناخت این مفهوم همینقدر مهم است؟ بله. با اینکه یادگیری این مفهوم خیلی ساده است اما درک صحیح از آن در معاملات روزمره شما، تاثیر مثبت قابلتوجهی داره.
وقتی که قیمت در سطحی قرار میگیره که کاهش بیشتر آن مطابق با میل بازار نیست و تقاضای خرید افزایش پیدا میکنه، قیمت به سطح حمایت رسیده و بهنوعی با حمایت بازار، از کاهش بیشتر ارزش آن جلوگیری میشه.
سطح مقاومت در نقطه مقابل سطح حمایت قرار گرفته و وقتی که قیمت به این سطح میرسه، بازار میلی به افزایش بیشتر آن نداشته و با افزایش فروش، از بالاتر رفتن قیمت جلوگیری میشه. درواقع در این سطح، بازار نسبت به افزایش بیشتر قیمت مقاومت میکنه و باعث شکلگیری روند نزولی در ارزش سهم میشه.
خط روند (Trend Line)
حرکت قیمتها در ۳ جهت امکانپذیره و قیمت یا روند صعودی داره، یا روند نزولی، یا روند خنثی.
خط روند به شما کمک میکنه تا قادر به تشخیص هر کدام از این حرکتها باشید؛ اما چطور باید یک خط روند را ایجاد کنیم؟ وقتی شما حداقل ۲ نقطه کف قیمتی را با یک خط به هم متصل کنین، یک خط با شیب مثبت ایجاد خواهد شد که در بازارهای مالی به آن روند صعودی گفته میشه.
وقتی این مراحل را با متصل کردن حداقل ۲ نقطه سقف قیمتی طی کنید، یک خط با شیب منفی خواهید داشت که روند نزولی نام داره. روند خنثی هم زمانی شکل میگیره که قیمت در یک کانال افقی و بین سطوح حمایت و مقاومت حرکت کنه.
شناخت صحیح خط روند یکی از مهمترین اصولی در نظر گرفته میشه که شما برای انجام معاملات سودآور به آن نیاز دارین و بدون توجه به این نکته، احتمال شکست خوردن شما بیش از پیش خواهد شد.
پولبک (Pull back)
زمانی که قیمت به یکباره در جهت خلاف روند فعلی حرکت میکنه و بعد از مدتی دوباره به روند اصلی برمیگرده، اصطلاحا پولبک یا عقبنشینی رخ داده است. احتمالا میپرسین که در مواجهه با این پدیده باید چه واکنشی دهیم؟
به باور بسیاری از فعالان بازار، وقتی که پولبک هنگام شکستن سطوح مقاومت و حمایت اتفاق میفته، بهتره که خودمان را در موقعیتی متضاد نسبت به حالت معمولی قرار بدیم. این نکته به این معنی است که هنگام همزمانی شکست سطح مقاومت و رخ دادن پولبک، در موقعیت خرید و هنگام همزمانی شکست سطح حمایت و رخ دادن پولبک، در موقعیت فروش قرار بگیرین.
البته تصمیمگیری صحیح در این شرایط، به بررسی نکات بیشتری نیاز داره و بهتر است که در چنین زمانهایی بیگدار به آب نزنیم.
حجم معاملات (Trade Volume)
همانطور که احتمالا از نام این مفهوم حدس زدهاید، به تعداد سهامی که در بازههای مختلف زمانی (یکروزه، ماهانه و…) معامله میشن، حجم گفته میشه. وقتی که حجم معاملات در هر روندی بیشتر باشه، اعتبار آن روند هم به همان نسبت افزایش پیدا میکنه و شما در این شرایط میتوانید با اطمینانخاطر بیشتری تصمیمگیری کنین.
البته این نکته بهصورت بالعکس هم تاثیرگذاره و وقتی که حجم معاملات در روند صعودی کاهش یا در روند نزولی افزایش پیدا میکنه، شما احتمالا به پایان آن روند نزدیکتر میشوید.
الگوهای قیمتی (Chart Patterns)
پیشبینی اینکه قیمت در آینده چه رفتاری از خودش نشان میده، کار نسبتا دشواری هست اما نگران نباشین! الگوهای قیمتی این کار را برای شما آسانتر میکنن. این الگوهای قیمتی که متشکل از خطوط صاف یا منحنی هستند، به شما کمک خواهند کرد تا با دقت بیشتری رفتار قیمت را بررسی کنید و به همین دلیل، پیشبینی دقیقتری از آینده آن داشته باشین.
این الگوها را میتوان به ۳ دسته اصلی تقسیم کرد که در ادامه از آنها نام میبریم:
- الگوهای هارمونیک: این الگوها بهطور میانی برای تشخیص نقاط بازگشت روندها به شما کمک خواهند کرد. از رایجترین الگوهای هارمونیک میتوانیم از الگوی خرچنگ، الگوی پروانه، الگوی ABCD و الگوی گارتلی نام ببریم.
- الگوهای کندل استیک: در راستای پیشبینی رفتار قیمت در آینده و شرایط کلی بازار، الگوهای کندل استیک بیشترین کمک را به شما خواهند کرد. این الگوها دامنه بسیار گستردهای دارن اما از مهمترین آنها میتوان به الگوی کندل استیک دوجی، الگوی کندل استیک ماروبزو، الگوی کندل استیک پوشاننده صعودی و پوشاننده نزولی اشاره کرد.پ
- الگوهای کلاسیک: این نوع الگو به ۲ دسته اصلی تقسیم میشود که عبارتند از: الگوهای کلاسیک برگشتی و الگوهای کلاسیک ادامه دهنده. همانطور که تا حدی از نام این الگوها مشخص است، الگوی کلاسیک برگشتی برای پیشبینی بازگشت روند، و الگوی کلاسیک ادامه دهنده برای پیشبینی ادامه روند فعلی به کار میروند. الگوهای نعلبکی، سر و شانه، سقف و کف دوقلو، و سقف و کف سه قلو، از مهمترین الگوهای کلاسیک بازگشتی، و الگوهای مستطیل، مثلث و پرچم، از مهمترین الگوهای کلاسیک ادامه دهنده بهشمار میروند.
در صورتی که شما قصد داشته باشین به یک حرفهای در تحلیل تکنیکال تبدیل شوید، مفاهیم دیگری را هم باید یاد بگیرین و با تمرین مداوم، به آنها مسلط شوید. در بین این مفاهیم میتوانیم به موارد ذیل اشاره کنیم:
- اندیکاتورها و اسیلاتورها
- امواج الیوت
- فیبوناچی
- واگرایی
- ایچیموکو و …
البته نرمافزارهای تحلیل تکنیکال، در این روند به شما کمک قابلتوجهی میکنن و شما با استفاده از این ابزارهای تحلیل، کار سادهتری را پیش رو خواهید داشت.
جمعبندی
اگر شما هم از علاقهمندان به بازارهای مالی باشین، احتمالا بارها نام تحلیل تکنیکال را شنیدهاید. این تحلیل به شما کمک میکنه تا به یک پیشبینی نسبتا دقیق از رفتار قیمتها در آینده برسین و بر این اساس، تصمیمات هوشمندانهتری را اتخاذ کنین. البته به این منظور باید ابتدا با برخی از مفاهیم مهم در این تحلیل آشنا بشین تا با رسیدن به یک درک عمیق، تحلیل ایدهآلتری را داشته باشین.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم با بررسی این مفاهیم، مسیر شما برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر تکنیکال را هموارتر کنیم. شما با بررسی مطالبی که در اینجا مرور کردیم، میتوانید به یک درک قابلقبول از تحلیل تکنیکال برسین و یک قدم به انجام معاملات سودآور نزدیکتر بشین.
Leave a Reply